مختار ::
چهارشنبه 88/7/15 ساعت 4:50 صبح
هرگز نباشد روزی که ...
وقتی در ایوان دلتنگی هایت می نشینی ، وقتی که پشت یک پنجره ی بارانی بی هوا شاعر میشوی ،
تعصبی هست که می شود به او پناه برد ، پرسپولیسی هست که میتوان دلتنگی ها را با او قسمت کرد
، نگاهت را از سنگفرشهای خیس و سرد کوچه جدا کن . اره می توان از بی تعصبی ها گذشت ، می
توان خود را در کوچه های سرخ تعصب دوباره یافت ، پرسپولیس یک ستاره است ، شب دلتنگی هایت را
با او قسمت کن ، تنها با او ...
میدانی دست های منتظر برای شمدانی های دلتنگ، لالایی عاشقی را زمزمه میکنند تا تو باور کنی
نگاه های ساده و صادقانه شان را ، پرسپولیسم دوباره مثل گذشته های شیرین خاطرات مخملی را باور
ململهای دلمان کن دوباره پرواز را برای چشمان خسته یمان مهمان کن و ستاره های خنده را برای کویر
لبهایمان معنا کن بدون تو زندگی هیچ است...
پس بار خدایا، بر من و این هواداران عاشق رحم کن باشد که سلطانی نداشته باشیم ، باشد که
مهرزادی نداشته باشیم ، باشد که جوادی نداشته باشیم ولی هرگز نباشد روزی که پرسپولیسی
نداشته باشیم .
نوشته های دیگران()